ابزار منو ثابت

دلشوره

به صدای من گوش نکن موسیقی زرد داره

به قلب من دست نزن بیماری سرد داره

به روح من نزدیک نشو که سالهاست طرد شده

به مغز من دست نزن سرایت درد شده

و از همون دور به من حس ماورایی بده

از موجودی که جون داره به من یک تداعی بده

و مثل نقاشی به من خو کن از مجرای نگاه

که من حرکت نمی تونم از چارچوب قاب سیاه

تو باش ولی موازی باش، همراه ولی لمسم نکن

میل به ترکیب یا واکنش یا هر چی میترسم نکن

پی ام نگرد که گم میشم با من نخواب که کم میشم

ترکم نکن که میمیرم، بسامد های بم میشم

به سایه ی من دست نزن که طیفی از هوس داره

طبیعت بی تاب من انقطاع نفس داره

به عطر من دست نزن که تو سینه ات قفس داره

که استنشاق بوی تو اتصال عبث داره

به صدای من گوش نکن موسیقی زرد داره

به قلب من دست نزن بیماری سرد داره

پی ام نگرد که گم میشم با من نخواب که کم میشم

ترکم نکن که میمیرم، بسامد های بم میشم

به سایه ی من دست نزن که طیفی از هوس داره

طبیعت بی تاب من انقطاع نفس داره

پی ام نگرد که گم میشم با من نخواب که کم میشم

ترکم نکن که میمیرم، بسامد های بم میشم

به سایه ی من دست نزن که طیفی از هوس داره

طبیعت بی تاب من انقطاع نفس داره

به صدای من گوش نکن

 

هادی پاکزاد -  بل

 

[ سه شنبه 23 تير 1394برچسب:,

] [ 18:59 ] [ دلشوره ]

[ ]

الا ای آهوی وحشی کجایی
مرا با توست چندین آشنایی
دو تنها و دو سرگردان دو بی کس
ددو دامت کمین از پیش و از پس
بیا تا حال یکدیگر بدانیم
مراد هم بجوییم ار توانیم
که میبینم که این دشت مشوش
چراگاهی ندارد خرم و خوش
که خواهد شد بگویید ای رفیقان
رفیق بیکسان یار غریبان
مگر خضر مبارک پی در آید
به یمن همتش کاری گشاید
چو آن سرو روان شد کاروانی
ز شاخ سرو می کن سایبانی
لب سرچشمه ایی و طرف جویی
نم اشکی و با خود گفتگویی
به یاد رفتگان و دوست داران
موافق گرد با ابر بهاران
چو نالان آیدت آب روان پیش
مدد بخشش ز آب دیده خویش
نکرد آن همدم دیرین مدارا
مسلمانان مسلمانان خدارا
مگر خضر مبارک پی تواند
که این تنها به آن تنها رسان

 

فرامرز اصلانی

 

[ پنج شنبه 18 تير 1394برچسب:,

] [ 18:22 ] [ دلشوره ]

[ ]

اون که یه وقتی تنها کسم بود

تنها پناه دل بی کسم بود

تنهام گذاشت و رفت از کنارم

از درد دوریش من بی قرارم

خیال میکردم پیشم میمونه

ترانه عشق واسم میخونه

خیال میکردم یه همزبونه

نمی دونستم نامهربونه

با اینکه رفته اما هنوزم

از درد عشقش دارم میسوزم

فکرو خیالش همش باهامه

هر جا که میرم جلو چشامه

دلم میخاد تا دووم بیارم

 رو درد دوریش مرحم بزارم

اما نمیشه راهی ندارم

نمیتونم من طاقت بیارم

 

امین حبیبی

 

[ چهار شنبه 17 تير 1394برچسب:,

] [ 21:35 ] [ دلشوره ]

[ ]

Oh my sweet torment

No point in fighting, you start again

I'm just a worthless being

Without him I'm a bit troubled

I wander around alone on the subway

A last dance

To forget my great misery

I want to get away, everything to start again,

Oh my sweet torment

I stir the sky, the day, the night

I dance with the wind, the rain

A bit of love, a drop of honey

And I dance, dance, dance, dance, dance,dance

And in the noise, I run and I'm afraid

Is this my turn?

Here comes the pain

In all of Paris, I abandon myself

And away I fly, fly, fly, fly

Nothing but hope

On this road in your absence

Try as I might, without you my life is nothing but a meaningless shiny decor

I stir the sky, the day, the night

I dance with the wind, the rain

A bit of love, a drop of honey

And I dance, dance, dance, dance, dance, dance

And in the noise, I run and I'm afraid

Is this my turn?

Here comes the pain

In all of Paris, I abandon myself

And away I fly, fly, fly, fly

In this sweet torment

Whose offences I've paid in full

Listen to how great my heart is

I'm a child of the world

I stir the sky, the day, the night

I dance with the wind, the rain

A bit of love, a drop of honey

And I dance, dance, dance, dance, dance, dance

And in the noise, I run and I'm afraid

Is this my turn?

Here comes the pain

In all of Paris, I abandon myself

And away I fly, fly, fly, fly

 

 آه ای رنج شیرین من

چرا جنجالی آغاز می کنی ؟

من موجودی بدون اهمیت هستم

بدون او من کمی نگران هستم

 در مترو به تنهایی پرسه می زنم

یک رقص آخر

برای فراموش کردن درد بزرگ من

می خواهم دور شوم ، که همه چیز را از نو شروع کنم

آه ای رنج شیرین من

آسمان را، روز را، شب را به هم می زنم

با باد، با باران می رقصم

کمی عشق ، قطره ای عسل

و می رقصم ، رقص، رقص، رقص، رقص، رقص

و در هیاهو ، می دوم و می ترسم

آیا نوبت من است ؟

درد می آید ...

در همه جای پاریس ، خود را ویران می کنم

و پرواز می کنم ، پرواز، پرواز، پرواز، پرواز

امیدوارم که ...

در این راه در نبود تو

تا می توانم تلاش می کنم، بدون تو زندگی من دکور درخشانی نیست

خالی از معنی است

آسمان را، روز را، شب را به هم می زنم

با باد، با باران می رقصم

کمی عشق ، قطره ای عسل

و می رقصم ، رقص، رقص، رقص، رقص، رقص

و در هیاهو ، می دوم و می ترسم

 آیا نوبت من است ؟

درد می آید ...

در همه جای پاریس ، خود را ویران می کنم

و پرواز می کنم ، پرواز، پرواز، پرواز، پرواز

در این رنج شیرین

 تاوان همه گناهانم را پس داده ام

گوش کن چگونه قلب من بزرگ است

من کودکی از جهانم

آسمان را، روز را، شب را به هم می زنم

با باد، با باران می رقصم

کمی عشق ، قطره ای عسل

و می رقصم ، رقص، رقص، رقص، رقص، رقص

و در هیاهو ، می دوم و می ترسم

آیا نوبت من است ؟

درد می آید ...

در همه جای پاریس ، خود را ویران می کنم

و پرواز می کنم ، پرواز، پرواز، پرواز، پرواز

 

Indila

[ سه شنبه 16 تير 1394برچسب:,

] [ 18:30 ] [ دلشوره ]

[ ]

زندگی یک چمدان است که می آوریش

بارو بندیل سبک می کنی و می بَریش

خودکشی مرگ قشنگیست که بدان دل بستم

دست کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم

گاه و بی گاه پر از پنجره های خطرم

به سرم می زند این مرتبه حتماً بپرم

چمدان دست تو و ترس به چشمان من است

این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است

بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم؟

با غم انگیزترین حالت تهران چه کنم؟

بی تو .....  پاییز مرا می شکند

این شب وسوسه انگیز مرا می شکند

بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم؟

با غم انگیزترین حالت تهران چه کنم؟

بی تو ..... پاییز مرا می شکند

این شب وسوسه انگیز مرا می شکند

قبل رفتن دو سه خط فحش بده داد بکش

هی تکانم بده نفرین کن و فریاد بکش

قبل رفتن بگذار از ته دل آه شوم

توری از ریشه بکش بر رگ کوتاه شوم

مثل سیگار خطرناکترین دودم باش

شعله آغوش کنم حضرت نمرودم باش

هر پسر بچه که راهش به خیابان تو خورد

یک شبه مرد شد و یکه به میدان زد و مرد

من تو را دیدم و آرام به خاک افتادم

و از آن روز که در بند توام آزادم

چای داغی که دلم بود به دستت دادم

آنقدر سرد شدم از دهنت افتادم

می پرم دلهره کافیست خدایا تو ببخش

خودکشی دست خودم نیست خدایا تو ببخش

بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم؟

با غم انگیزترین حالت تهران چه کنم؟

بی تو ..... پاییز مرا می شکند

این شب وسوسه انگیز مرا می شکند...

 

امیر عظیمی

[ سه شنبه 9 تير 1394برچسب:عاشقانه,

] [ 20:13 ] [ دلشوره ]

[ ]

 انگار دستام سرد سردن

انگار چشمام شب تارن

آسمون سیاه ابر پاره پاره

شرشربارون داره میباره

حالا رفتی ومن ، تنهاترین عاشقم رو زمین

تنها خاطراتم تو بودی فقط همین

حالا رفتی ومن تنهاترین عاشقم رو زمین

تنها خاطراتم تو بودی فقط همین

گفتی برو ، تنها بمون

اما واسه اون ، همراه بمون

دیگه نمیتونم ، خسته خسته ام

دل خسته ام رو ،  زدم شکستم

آره چشمهام ، ابر بارون

رو گونه هام ، شده روان

رفتی و رفتی ، تنها میمونم

تا آخر عمر واست میخونم

حالا رفتی ومن تنهاترین عاشقم رو زمین

تنها خاطراتم تو بودی فقط همین

حالا رفتی ومن تنهاترین عاشقم رو زمین

تنها خاطراتم تو بودی فقط همین

 

رضا روح پور

 

 

[ جمعه 29 خرداد 1394برچسب:,

] [ 1:8 ] [ دلشوره ]

[ ]

لالا لالا لالایی ، لالا لالا لالایی

لالایی، لالایی, لالایی

ببار ای نم نم باران

ببار ای نم نم باران

زمین خشک را تر کن

سرود زندگی سر کن

دلم تنگه، دلم تنگه

سرود زندگی سر کن،

دلم تنگه، دلم تنگه

بخواب، بخواب ای دختر نازم

به روی سینه ی بازم

که همچون سینه ی سازم

همش تنگه، همش سنگه

که همچون سینه ی سازم

همش تنگه، همش سنگه

لالا لالا لالایی، لالا لالا لالایی

لالایی، لالایی، لالایی

لالایی کن مرغک من دنیا فسانه ست

لالایی کن مرغک من دنیا فسانه ست

هر ناله ی شبگیر این گیتار محزون

اشک هزاران مرغک بی آشیانه ست

هر ناله ی شبگیر این گیتار محزون

اشک هزاران مرغک بی آشیانه ست

ببار ای نم نم باران، ببار ای نم نم باران

زمین خشک را تر کن

سرود زندگی سر کن

دلم تنگه، دلم تنگه

سرود زندگی سر کن

دلم تنگه، دلم تنگه

لالا لالا لالایی، لالا لالا لالایی

لالایی، لالایی، لالایی، لالایی

 

ویگن

[ یک شنبه 24 خرداد 1394برچسب:,

] [ 1:20 ] [ دلشوره ]

[ ]

همون چشاته که تورو اینقد عزیز می کنه

این فاصله داره منو بی تو مریض می کنه

این که نگات نمیکنم یعنی

گرفتار توام

رفتن همه ولی نترس من که طرفدارتوام

هرچی سرم شلوغ شد

روقلب من اثر نذاشت

بدون تو دنیای من

انگارتماشاگر نداشت

منونمیشه حدث زد

با این غرور لعنتیم

هیچوقت نخواستم ببینیم

تو لحظه ی ناراحتیم

می خواستم نبخشمت

یکی ازت تعریف کرد

دیدن تنهاییه تو

منو بلا تکلیف کرد

اونی که هیچوقت،پیش تواعتراف نمیکنه منم

بدون هیچ واژه ای من با تو

حرف نمیزنم.

 

شادمهر عقیلی

[ چهار شنبه 20 خرداد 1394برچسب:,

] [ 19:4 ] [ دلشوره ]

[ ]

تو نگو که خیال محاله

رفتنت واسه این دل تنها

یه سوال

بی جوابه

مثل خوابه

یه عذابه

نمیدونی چه تیره و تاره

حال قلبی که از تو و دوریت

بی قراره

بی قراره

   نگو دیره  

که می میره

آخرین نفسامه و بی تو دارم حس میکنم که می میرم

لااقل بذار این دم آخر از چشات همه چی رو بگیرم

توی لحظه ی خسته ی دلخوشی که تو بی نفسی منو می کشی

کاش بهم دل خستمو پس بدی یا به قلب یخی تو نفس بدی

همه باور و ترسم از اینه که بیاد رو به روم و بشینه

غم و درد چشامو ببینه بگه حال و روالش همینه

گاهی میگذرم از همه دنیا مثل قایقی از دل دریا

که یه لحظه چشاتو بندی

بخندی

بخندی

آخرین نفسامه و بی تو دارم حس میکنم که می میرم

لااقل بذار این دم آخر از چشات همه چی رو بگیرم

توی لحظه ی خسته ی دلخوشی که تو بی نفسی منو می کشی

کاش بهم دل خستمو پس بدی یا به قلب یخی تو نفس بدی

به قلب یخی تو نفس بدی

 

مازیار فلاحی

[ شنبه 9 خرداد 1394برچسب:,

] [ 14:24 ] [ دلشوره ]

[ ]

کنار تو فقط آروم میشم

پُر از دلشوره ام هر جای دیگه

تو تقدیر منی بی لحظه ای شک

چشات اینو بهم هر لحظه میگه

تو می خندی پُر از لبخند میشم

تمومِ زندگیم خوشرنگ میشه

صدای پای تو تو خونه هر روز

واسه من بهترین آهنگ میشه

تو که باشی همه دنیا شبیه آرزوم میشه

روزای سرد تنهایی

تو که باشی تموم میشه

چقدر خوشبختی نزدیکه

کنار من که راه میری

از این دنیا رها میشم

تو که دستامو می گیری

تو که خوشحال باشی

خوب خوبم

دیگه از زندگی چیزی نمی خوام

حالا که دستِ تو تو دستامه

چه فرقی می کنه کجای دنیام

با عشق تو همه دنیا به چشمم

پر از تصویر های خوب و شاده

به شوق بودنت حالا خدا هم

به من یک قلب عاشق هدیه داده

کنار تو فقط آروم میشم

 

عارف

[ یک شنبه 27 ارديبهشت 1394برچسب:,

] [ 11:51 ] [ دلشوره ]

[ ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 22 صفحه بعد